بعضی روز هام!

از بعضی روز هام یا بعضی حس هام مینویسم...

بعضی روز هام!

از بعضی روز هام یا بعضی حس هام مینویسم...

اگه تو آدم خوشبینی نبودی.. غیر ممکن بود که بتونی معمار شی!
if you werent an optimitis.it would be an architect.
norman foster...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۱/۱۶
    8
  • ۹۴/۱۱/۱۵
    7
  • ۹۴/۱۱/۰۷
    6
  • ۹۴/۰۹/۱۷
    5
  • ۹۴/۰۸/۲۵
    4
  • ۹۴/۰۸/۱۸
    2
  • ۹۴/۰۸/۱۳
    1

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

4

بسم الله الرحمن الرحیم
...
وای که چقدر حال و روزم خوب نیست این مدت...! هم جسمی و هم روحی خسته ام...
بیخیال.
یک عالمه کار غیر از درسم دارم که باید انجام بدم. 
باید یه چیزایی در مورد اثبات وجود خدا بخونم... نیاز دارم
برهان نظم و... این چیزا.اگر پیدا کنم کتایشو...
فردا هم مامان مراسم حضرت رقیه داره.من نمیدونم این همه آدم کجا میخوان جا بشن. من در اتاقمو میبندم!کی حال داره اتاق تمیز کنه.
امروزم که طبق هر دوشنبه جناب استاد ر.... رو تحمل کردم!چقدرم بر عکس همیشه بهش خندیدم!جناب خود بانمک پندار...استاد فیزیکی که کلا از اول ترم تا الان 5 تا مسئله یاد داده!!!
خدا به داد...که ترم بعد ایستایی هم با ایشون دارم!!!!
تحمممملا..تحمل خدا بهم داده.!
بخاطر مراسم فردا همه مبل هارو جمع کردیم!سرتاسر خونه فرشه.. آقا یاد خونه ی مامانبزرگ بابا بزرگا میفتم چقدر خوووووبه!!!
الان با یه حس جدید(شبیه خونه طلبگی!) نشستم گوشه ی پذیرایی چسبیده به بخاری.. لپ تاب به شارژ و یه قندون و یه لیوان چای کنارم.... خی لی خوبه!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۱
ن.ک :)
بسم الله الرحمن الرحیم..
معماری که بخونی... وظایفت چند برابر رشته های دیگه اس..
چون تو باید از هر رشته ای چیزی بدونی!
چون "معمار " است که روح میبخشد به فضای جسم ساختمان!(که رفقای عمران زحمتش رو کشیدن :))
و این روح رو باید نسبت به روحیات کارفرما بوجود بیاری...
اگر فرد مورد نظر یک شاعر هست... باید با روحیاتش جور باشه پس تو باید از ادبیات سر در بیاری!خیلی هم سر دربیاری!(گرچه شاعر هم خود روح دنده ای به کلمات است!)
اگر فرد مورد نظر یک موسیقی دان است.. تو بایدد از موسیقی سر در بیاری...
اگر فرد یه اعتقاد های سنتی دارد... تو باید از تاریخ خوب سر در بیاوری..
اگر.. و اگر های فراوانی که تو باید تو حیطه ی کاری خودت یاد بگیری..!
اما اما... همین چیزاست که معماری رو زیبا میکنه... 
چون ما نهایتا میشیم بهترین عکاس... بهترین روانشناس... بهترین موسیقی دان.. و بهترین هنرمند.
خیلی حس قشنگیه که بدونی این خلاقیت(خلق بهترین حس ها...) رو از خداوند عزوجل.بهترین معمار دنیا... داری!
این روزها کتابهای بیشتری در مورد معماری میخونم...!
ــــــــــــــــــــــــــــــ
یه قسمت سخت دیگه ای که وجود داره تو وظیفه داری به عنوان عبد خداوند در سپاه خدا بجنگی!و تو معماری و دشمنان تو از معمار ها... freemason..هایی که.... تو باید سعی کنی روحی که به فضا میبخشی روح خدایی باشه. الله!...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۰
ن.ک :)

2

بسم الله الرحمن الرحیم

...

دوسال پیش برای اولین بار تو زندگیم رفتم کربلا..!

پارسال هم از نرفتن داشتن افسرده میشدم که... قسمتم شد و رفتم..

اما امسال واقعا انگار قسمت نیست..!نمیدونم... نمیدونم...

اینقدر دلتنگم... اینقدر داغونم.. که اربعین برسه و نرم..

خدایا.. حکمت چیه!

فقط کار من گریه زاری شده... فقط کار تو دلبری یا حسین!

+صلاح مملکت خویش خسروان دانند...

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد!..

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از حال این روزا ننویسم بهره...

خوب نیستم!دل گرفتگی و.. حس درس که واقعا نیست.حدس میزنم در شرف یه سرماخردگی اساسی قرار دارم!

حتی حس تکون خوردن از جامم ندارم!

باید خوب شم

باید خوب شم

باید خوب شم

کلی درس دارم .. کلی برنامه دارم.. کلی کار که باید انحام بدم.......

عی بابا 

....

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۹
ن.ک :)

ـ

ـ

چنان امیــــــد میدهی،میان هفته جمعـــه ای...

که یک صدای آشــــــنا... میان ناشناس هـــا...!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۶

1

بسم الله الرحن ارحیم
اصلا مهم نیست که این اولین مطلب وبلاگمه!
چون وب نویسی مدت هاست که کارم بوده..
پس فرقی نمیکنه.
من اینجارو مینویسم تا چند سال دیگه بیام و بخونم و ذوق بنمایم از خاطرات و حس روزهای قدیمیم!جاست فور همین...!
پسسس.. از این روزها بگم
که چقدر خوب و آرومم.. و خوشحال از اینکه همه ی دغدغه های فکر مشغول کن و خسته کننده و منفی! رو از زندگیم دور کردم از خودم و
در حال حاضر دغدغه های الانامو دوس..
مثل.. اینکه چرا امروز نماز نخوندم!!! یا.. چرا...(همین الان تو دفتر برنامه ریزیم یه گزینه اضافه کردم با مضمون شیر قهوه و... یهو مامان برام شیر عسل داغ آورد...بعد دوستان میگن چرا اینقدر حالت خوبه... خب منم و این دل خوشیای کوچیکی که بزرگ خوشحالم میکنه!)
میگفتم...
مثلا اینکه چرا.. تو دفتر درد و دلم خیلی وقته چیزی ننوشتم!
مثلا اینکه دختر خوبی باشم تا اربعین.شاید.. انان که خاک را به نظر کیمیا کنند..مانند سالهای قبل نظری هم به ما کنند...
اصلا حالم خیلی خوبه و هوا... حالم و بهتر میکنه!خیلی بهتر..
عاشق پاییزم... به معنای واقعی..!
پروردگار رنگ های پاییزی!ای روزها فکر میکنم که خدایا...چقدر خوش ذوق و خلاق و خاصی... آخه پاییز.. عالیه خدا...!!!عالی!
پ.ن:تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی..افسوس بزرگیست زمانی که نباشی...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۹:۵۷
ن.ک :)